سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اتحاد ملی؛ سیاست‌ها و راهکارها

سه شنبه 86 آذر 13 ساعت 1:10 صبح
مرکز تحقیقات استراتژیک  شاهد برگزاری سمینار «اتحاد ملی؛ سیاست‌ها و راهبردها» بود. سمیناری که در سالی که از سوی مقام معظم رهبری «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیده شده است با حضور صاحبنظران و کارشناسان به بررسی راهکارهای اجرایی ساختن این مهم پرداخت. آنچه در پی می‌آید چکیده مقالات ارائه شده در این سمینار است که از سوی دبیرخانه این سمینار در اختیار آفتاب قرار گرفته است.
در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن نقادی نگاه سیاسی در مورد اتحاد ملی، بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی اتحاد ملی به لحاظ جامعه شناختی مطرح شود؛ زیرا به نظر می‌رسد اتحاد ملی به عنوان وضعیتی اجتماعی و فرهنگی است که جوامع برای ایجاد شرایط تعادلی بین دو وضعیت شبیه شدن و معارض شدن، پیش می‌گیرند. دو وضعیت معارض در جریان توسعه جامعه از وضعیت سنتی که در آن ثبات و همسانی وجود دارد به وضعیت مدرن که در آن حرکت و تمایزات بنیادی وجود دارد، دیده می‌شود. اگر جامعه ای سنتی باشد، به دلیل عدم تفاوت نیاز به اتحاد ندارد. به طور طبیعی جامعه در حالت اتحاد می‌باشد. اتحاد موجود ریشه در بی حرکتی جامعه دارد. بدین لحاظ است که این جامعه که دارای اتحادی طبیعی است می‌تواند در جریان اولین حادثه ای که همراه با بی تعادلی است، دچار فروپاشی شود. از طرف دیگر، در جامعه مدرن که اساس حیات آن بر تمایز و تفاوت است، تبدیل تمایزات و تفاوت‌ها به تفارق یا یکسانی می‌توان به فروپاشی بینجامد. بدین لحاظ است که ضرورت اتحاد در سطوح ساختاری ضروری است. در نتیجه اتحاد در سطح ملی برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی و فرهنگی از یک سو و ارتقاء سطح تفاوت‌ها و گوناگونی‌ها در سطح ملی است. به عبارت دیگر، اتحاد در سطح ملی تسهیل کننده جریان ساختاری تفاوت‌ها و تمایزات است. برای نشان دادن معنی مورد ضمن تاثیرپذیری از پیش فرض‌های مفهومی و نظری سنت تقابلی از استدلاهای جامعه شناختی مارکس، دورکیم، و بوردیو استفاده خواهد شد.
ایران، به تعبیر دلوز، سرزمین هویت‌های ریزوم در درازای تاریخ دیرینه و پرفراز و نشیب خود، بارها در معرض هجمه‌های بنیان برانداز خارجی و ستیزش‌های شالوده‌شکن داخلی قرار گرفته و هر بار همچون ققنوس از خاکستر خو برخاسته است. در هنگامه این فرازها و فرودهای تاریخی، حاکمین و حکومت‌های بسیاری آمده‌اند و رفته‌اند، اما ایران و ایرانی چه برنده بوده و چه بازنده، در هر حال تپنده بوده، می‌رفته و بازمی‌گشته، حرکت مارپیچی می‌کرده، دم فرو می‌بسته و از نو به آوا می‌آمده، صبر بسیار کرده و تب و تاب بسیار.
اگر روایت انسان و جامعه ایرانی چنین بوده، پس مسئله وفاق و شقاق امروز، مسئله چه کسی یا کسانی است؟ آیا روایت فصل و وصل، روایت جامعه مردمان امروز ما است یا حکایت جامعه نخبگان؟ چه کسانی از اقتدار بیان گزاره جدی در مورد این مفاهیم برخوردارند؟ چه کسانی از اقتدار (تشخیص)، (تأکید)، (تبلیغ) و (تدبیر) وضعیت شقاق در جامعه امروز ما برخوردارند؟ آیا این تشخیص و تدبیر برساخته نخبگان است یا فرآورده مردم؟ و آیا این (هراس‌های اخلاقی) که امروز پیرامون این مقولات در فضای گفتمان مسلط طنین‌انداز شده‌اند، اساساً در فضای خارج از آن هم پژواکی دارند؟ به بیان ساده‌تر، آیا مسئله شقاق و وفاق مسئله اکثریت آحاد جامعه امروز ماست و یا مسئله اقلیتی خاص؟
مفروضه‌ای که این نوشتار بر بنیان آنان تقریر یافته، در این گزاره خلاصه می‌شود که: مسئله (وحدت) در ایران امروز، مسئله جامعه نخبگان رسمی است و نه دل‌مشغولی جامعه بر مردمان.

در این مقاله رابط? قواعد و بنیان‏های حقوقی با حوزه‏های مهم اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و به کار ویژه‏های حقوق از جمله برقراری نظم و تعادل، ساخت هویت مشترک و تولید قدرت نرم و تأثیر آنها در موضوع همبستگی و اتحاد ملی اشاره شده است. اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ـ که مهم‏ترین قواعد حقوقی ملی تلقی می‏گردند ـ به اشکال گوناگون به مسأله اتحاد وهمبستگی ملی توجه نموده‏اند. موضوعاتی مانند مشارکت و دخالت در سرنوشت، هویت مشترک و مؤلفه‏های آن، پذیرش حقوق شهروندی و تأکید بر توزیع مشترک و عادلانه از جمله شاخص‏های همبستگی و اتحاد ملی است که در قانون اساسی مطرح شده‏اند. نوشتار حاضر شاخص‏های مذکور را ظرفیت‏هایی می‏داند که سیاستگذاران و مدیران سیاسی – اجتماعی را در جهت به فعلیت رساندن آنها و ارتقای اتحاد ملی راهنمایی می‏کنند.

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]